عاشقانه زندگی کنیم

 قبلا زیاد به این موضوع فکر می کردم که همسرم فردی خجالتی است و باید خجالت را کنار گذارد. حالا به این نتیجه رسیدم که بهتر است به نیازش که می خواهد تنها باشد احترام بگذارم. به این ترتیب برخی از نیازهای شخصی ام را خودم برآورده میکنم.

هر دوی ما مراقب رابطه مان هستیم. یکدیگر را نمی رنجانیم و برخورد نمیکنیم. اگر هر انسانی بداند که چه انتظاری از طرف مقابلش دارد، احساس امنیت خاطر می کند.

همسرم ما را مجبور می کند تا درباره ی مسایل بحث کنیم و در نتیجه رابطه مان روز به روز معنی دارتر و لذت بخش تر می شود.

" ما زوج بسیار گرم و پر حرارتی نیستیم اما از نوع رابطه مان لذت می بریم."
ما می خواهیم برای یکدیگر حضور داشته باشیم. وقتی ایده ای مطرح می شود، هر کدام آنرا به ذهن می بریم و با خود خلوت می کنیم."

" روزی به همسرم گفتم که دوست دارم بالای ماشین لباسشویی منزل، قفسه ای داشته باشیم. آن شب همسرم تا دیر وقت بیدار ماند و آن قفسه را ساخت. بدون کلمه ای حرف، کاری که می خواستم را انجام داد."...

...رمز بهره مندی از یک زندگی آرام، سخت و پیچیده نیست. کافیست که به عبارات مذکور کمی عمیق تر بیندیشیم و سعی کنیم آنرا در زندگی روزمره به کار ببریم. به این ترتیب می توان گام هایی مثبت و موثر در جهت شکل دهی به یک خانواده منسجم ، مهربان و صمیمی را برداشت.

بهتر است نگاهی عمیق تر به " خانواده " داشته باشیم. «خانواده» ای که کوچکترین شکل یک جامعه است که زن و شوهر ارکان آن هستند .اگر این دورکن، آرامش درونی داشته باشد، خانواده محلی امن برای زن و مرد و سپس برای تربیت فرزندان خواهد بود. وقتی فضای دوستی و مودت به این شکل در خانواده جریان داشته باشد، فرزندان هم از همان کودکی با این فضا خو می گیرند و این رفتارها در روح و ذهنشان می نشیند.

کافیست که زن و شوهر باور داشته باشند که بنای یک زندگی بی تنش، با گذشت پایه ریزی می شود.اگر هر کدام به وظایف اخلاقی و انسانی خود عمل نمایند و زندگی را بر اساس فداکاری، عشق و گذشت بنا کنند، با صفاترین خانواده را خواهند داشت، امّا اگر هوی و هوس، خودخواهی و غرور بر زندگی، حاکم شد و انسان «بایدها» و «نبایدها»، «شایدها» و «نشایدها» را به بازی گرفت و هر کس خواسته های شخصی خود را ملاک عمل قرار داد، به موجودی خطرناک تبدیل می شود و امروز، ریشه ی بسیاری از اختلافات خانوادگی و گروهی، چیزی جز بی توجهی به این ضرورت های نه چندان پیچیده، نیست. موضوعاتی که بسیار ساده و قابل فهم هستند.

آنچه در روابط اجتماعی و خانوادگی و به ویژه روابط همسری، توجه بدان به عنوان یک اصل، ضرورت دارد ، تقویت شالوده های اخلاقی، حرکت بر اساس تفاهم، گذشت و فداکاری متقابل است. شکل دادن روابط زناشویی در چهارچوب الزامات اخلاقی و ارزشهای والای اوست که به زندگی و جامعه، گرمی بخشیده و پیوندهای آن را استوار می سازد، و نه صرفا تکیه بر حقوق قانونی و شرعی.اسلام نه مردمدار است، نه زن مدار. محور قوانین دینی ما هم بر اساس حق مداری بر پایه کرامت انسان و مصلحت خانواده و سلامت جامعه است و در چنین نظامی، مرد و زن، باید به آنچه حق و حقیقت است عمل کنند و نسبت به خانواده و جامعه خود مسئول هستند.

اینکه زوجین برای جلب رضایت و شاد بودن یکدیگر ارزش و اهمیت قایل باشند و همین تفکر، سلسله احساساتی در وجودشان ایجاد می کند که نتایج و اثرات مثبت و متعددی را برای آنها به دنبال خواهد داشت و به عنوان یار و یاوری قدرتمند در زندگی، حامی آنها خواهد بود.

خانواده تجلیگاه شکوه وحدت و یکپارچگی است، اینجا همان جایی است که انسان می تواند به آرامش و سکون برسد. جایی که باید سرشار از همدلی و مهربانی باشد. اینجا همان جایگاهی است که می توان به رشد و تعالی رسیدو صفات والای انسانی را در خود رشد و پرورش داد. صفاتی چون مودّت، فضل، عفو و اغماض و لطف را به تمرین و تجربه گذاشت و صلاحیت خویش را بررسی کرد.

آنچه مسلم است اینکه بنیاد مقدس خانواده بر عشق و محبت و روابط عاطفی و صمیمانه ، پی ریزی شده است و بهترین راه تحکیم اساس خانواده و صیانت آن، رعایت اخلاق انسانی از سوی زن و شوهر است.

اخلاق انسانی هم موضوع پیچیده و غیرقابل درکی نیست. اخلاق انسانی یعنی توجه زوجین به یکدیگر و درک متقابلی که لازم است در موقعیت های مختلف زندگی از سوی طرفین دیده و رعایت شود و این می تواند در ساده ترین رفتارها میان زن و شوهر به دست بیاید.

اینکه زوجین برای جلب رضایت و شاد بودن یکدیگر ارزش و اهمیت قایل باشند و همین تفکر، سلسله احساساتی در وجودشان ایجاد می کند که نتایج و اثرات مثبت و متعددی را برای آنها به دنبال خواهد داشت و به عنوان یار و یاوری قدرتمند در زندگی، حامی آنها خواهد بود.

 

 

منبع : بیتوته 

 

 

آموزشی : اگر می خواهید عزیز دل همسرتان باشید، بخوانید

 

 

اگر می خواهید عزیز دل همسرتان باشید، بخوانید

 

چقدر نیازهای همسرتان را می شناسید؟ به چه میزان هزینه می دهید تا یک رابطه خوب و زندگی آرام را کنار همسرتان تجربه کنید؟ هر چقدر درباره همسرتان بدانید و شناسایی آنچه مطلوب اوست، رنگ زندگی تان را تغییر می دهد.

اگر فکر می کنید محبوب دل همسرتان هستید و رابطه خوبی دارید،با داشتن نشانه های زیر دیگر جای شکی باقی نمی ماند که شما در زندگی مشترک تان رابطه سالمی دارید.

1- نسبت به همسر خود، نگرشی مطلوب و متعالی دارید و او را امانت الهی می دانید و در حفظ و نگهداری این ودیعه الهی تلاش می کنید.

2- به همسر خود احترام می کنید و با وی محترمانه صحبت می کنید و در ارتباط با او از عواطف سرشار و محبّت بسیار دریغ نمی ورزید.

3- حقوق متقابل خود و همسر خود را می شناسید و در ایفای حقوق وی تلاش می نمائید. همسر خود را فردی مستعد کمال، پیشرفت و تحول می پندارید.

4- به پیشرفت و ترقی و رشد شخصیت همسر خود علاقمند هستید و زمینه را برای تحقق این امر فراهم می نمائید و از این طریق کانون خانواده را از زوال و فرسایش تدریجی

مصون می سازید و عرصه زندگی را برای نوآوری ها می گشایید.

5- زمینه را برای پرورش احساسات مثبت و عواطف سازنده نسبت به همسر خود فراهم می سازید و از داد و ستد عاطفی به سه شیوه قلبی، کلامی و عملی استفاده می

کنید و لذا به همسر و شریک زندگی خود ابراز محبّت می کنید همسر خود را قلباً دوست می دارید و با زبان این امر را ثابت می نمایید.

6- محبّت خود را به همسرتان به صورت عملی نشان می دهید و لذا سعی می نمائید در روز تولد او، یا روز ازدواج او و یا مناسبت های دیگر به او هدیه دهید و از این طریق

محبّت خود را ابراز می نمائید.

7- وقتی کنار هم نیستید نیز به یکدیگر فکر می کنید.

8- صبح با مهربانی و عطوفت از هم جدا می شوید و هنگام خداحافظی به یکدیگر توجه کامل دارید.

9- تجربه های خوبی را که در گذشته با هم داشته اید به خاطر می آورید.

10- کنار یکدیگر بازیگوش و سرزنده هستید.

11- گاهی دوست دارید، حداقل در برخی جنبه ها، شبیه او شوید.

12- اسم بهترین دوست همسرتان را می دانید و می توانید چند خصوصیت مثبت او را به خاطر بیاورید.

13- به نظر شما ایده های خوبی به ذهنش می رسد.

14- حتی در مواقعی که با او مخالفید، قبول دارید که به نکته های خوبی اشاره می کند.

15- همسرتان را قابل اعتماد می دانید.

16- می توانید اسم یکی از کتاب های مورد علاقه اش را بگویید.

17- آرمان ها و آرزوهای او را می دانید.

18-می توانید یکی از کارهای هیجان انگیزی را که با هم انجام داده اید به خاطر بیاورید.

19- هر روز گرم و صمیمانه با هم مواجه می شوید.

20- می توانید مسائلی را که به شما حس آسیب پذیری می دهند به راحتی با او در میان بگذارید.

 

za4-3274.jpg

زبان عاشقانه مخصوص به خودتان را داشته باشید


21- زبان عاشقانه مخصوص به خودتان را دارید.

22- به ندرت به همسرتان توهین کرده و دیوانه خطابش کرده اید یا هرگز این کار را نکرده اید.

23- می توانید به چند خصوصیت مثبت او اشاره کنید که از پدر و مادرش به ارث برده است.

24- از اینکه همسرتان بتواند با کمک شما به اهداف و آرزوهایش برسد لذت می برید، حتی اگر قرار باشد برای حمایت از او در خانه بمانید.

25- احساس امنیت می کنید؛ اطمینان دارید که او به شما خیانت نمی کند یا کاری انجام نمی دهد که موقعیت مالی تان به خطر بیفتد.

26- حتی وقتی با یکدیگر بحث می کنید هم می دانید که به احساسات و عقاید شما توجه می کند.

27- معمولا قدردان یکدیگر هستید.معمولا یکدیگر را تحسین می کنید.

28- احساس می کنید که قدرت های فردی شما مکمل هم هستند.

29- اگر درباره آسیب روحی ای که به شما وارد شده است با او صحبت کنید، با مهربانی رفتار خواهد کرد.

30- اشتباهات و ضعف های او را موردی در نظر می گیرید و نه کلی. مثلا از اینکه فراموش کرده لباس شما را به خشک شویی ببرد ناراحتید، اما به صورت کلی او را بی

ملاحظه و سهل انگار نمی دانید.

31- از اینکه تحت تاثیر همسرتان باشید استقبال می کنید و پیشنهادهایش را می پذیرید.

32- از لحاظ فیزیکی با هم گرم و مهربان هستید.

33- از وقت گذرانی با هم لذت می برید.

34- هنوز هم وقتی به یاد اولین دیدارتان می افتید چشم هایتان برق می زند.

35- می توانید چیزهایی را که به نظر او مایه آرامش و شادی است شمرده و برایش بازگو کنید.

36- وقتی ناراحت و افسرده هستید، به جای اینکه از همسرتان دوری کنید و مشکلات را به تنهایی حل کنید، برای آرامش به او پناه می برید.

37- زمانی که حرف مهمی برای گفتن دارید، می دانید که به راحتی می توانید توجه او را جلب کنید.

38- حالات و روحیات همسر خود را می شناسید و فهرستی از آرزوها و علائق او دارید.

39- حریم یکدیگر را مراعات می کنید و از جرّ و بحث با هم خودداری کرده و مطالب بیجا را با سکوت خود و یا ارائه پیشنهاد مناسب به گفتگوهای سازنده و ثمربخش تبدیل می کنید.

40- اگر قرار باشد فقط یک نفر را با خودتان به جزیره ای متروک ببرید، آن یک نفر اوست.

 

منبع : بیتوته 

 

 

روشهای ایجاد تنوع در زندگی مشترک

آموزشی : روشهای ایجاد تنوع در زندگی مشترک (ویژه آقایان و خانمها)

 

روشهای ایجاد تنوع در زندگی مشترک


یکنواختی زندگی؛ عشق را هرز می دهد ، اما تنوع در زندگی ریشه های عشق را هر روزه آبیاری می کند و حرارت عشق را شعله ورتر می کند. اما برخی از همسران از این راز بی اطلاع هستند و یا نمی دانند که چگونه می توانید تنوع ایجاد کنند.

 


گمان نمی‌کنم کسی باشد که از ایجاد تنوع در زندگی مشترک استقبال نکند! شاید برخی از افراد هم با اینکه به تنوع بخشیدن در زندگی علاقه دارند اما نگران هزینه‌های آن باشند‌. طبیعی است ممکن است این تغییر مقداری هزینه در بر داشته باشد اما می‌توانید به سادگی هزینه‌های آن را مدیریت کنید و با استفاده از ساده‌ترین شرایط بهترین احساس تنوع در زندگی خود ایجاد کنید.

برای تنوع در زندگی زناشوئی لازم است هر یک از زن و شوهر علاقه‌مندی‌های مربوط به همسر خود را بشناسند‌. کار سختی نیست فقط کافی است کمی دقیق باشید.

راههای ایجاد تنوع در زندگی زناشوئی - قابل توجه آقایان


چند شاخه گل: روحیه خانم‌ها احساسی و لطیف است‌. به جرأت می‌توان گفت که هیچ خانمی نیست که از دیدن چند شاخه گل هیجان زده و خوشحال نشود‌. این یک خصوصیت خوب است که خدا در وجود خانم‌ها به ودیعه گذاشته است‌. گل مورد علاقه همسرتان را بشناسید و چند شب در ماه هنگامی که به خانه می‌روید برای همسرتان گل بخرید‌. حس تازگی و طراوتی که گل به روحیه و خانه می‌بخشد‌، نوعی حس تازگی و شادمانی است‌.این یکی از راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک است.

 

هدیه‌های بی‌مناسبت: یک راه دیگر برای ایجاد تنوع در زندگی مشترک هدیه های بی مناسبت می باشد. برای همسرتان وقت بگذارید و برایش چیزهایی مثل لباس یا روسری بگیرید و آنرا کادو کنید‌. برای اطمینان به فروشنده بگویید که در صورت مورد پسند واقع نشدن همسرتان برای تعویض یا تغییر رنگ جنس خریداری شده‌، مجدداً به مغازه مراجعه خواهید کرد‌. وقتی به خانه رسیدید هدیه را به همسرتان تقدیم کنید و بگویید که فقط به مناسبت دوست داشتن برای او هدیه خریده‌اید‌! آیا همیشه باید برای ابراز محبت و عشق به دنبال مناسبت‌ها گشت‌!؟

 

ایجاد تنوع در زندگی با هدیه‌های مناسبت‌دار: در زندگی همه ما مناسبت‌های زیادی وجود دارد که با یاد‌آوری‌شان کاممان شیرین می‌شود و خاطرات مانند یک لبخند بر لبانمان منحنی می‌سازد‌. سالگرد عقد‌، سالگرد ازدواج‌، سالروز تولد همسر و فرزندان و … یک تقویم داشته باشید و این مناسبت‌ها را در تقویم برای خودتان ثبت کنید‌. چند روز مانده به فرا رسیدن مناسبت مورد نظر هدیه‌ای تهیه کنید و با تقدیم آن به همسرتان‌، لبخند‌های شیرین او را تبدیل به یک خاطره خوب کنید.

 

اگر احتمال می‌دهید در زمان فرا رسیدن یک مناسبت دست و بالتان تنگ باشد؛ از مدتی قبل اقدام به پس‌انداز کنید تا در هنگام نیاز بتوانید هدیه خوبی بخرید.

انتخاب هدیه مناسب یک هنر است و علاوه بر این یک متد روانشناسی دارد چرا که شما باید با در نظر گرفتن خصوصیات روحی و خلقی و حتی جسمی فرد برایش هدیه تهیه کنید‌. پس برای تهیه هدیه و تقدیم آن به همسرتان تمام تلاش و سلیقه خود را به کار گیرید.

 

یادداشت‌های گاه و بیگاه برای تنوع در زندگی زناشوئی : شاید به زبان آوردن جمله «دوستت دارم » برای ما مردها به لحاظ ساختار روحی و اخلاقی‌مان قدری سخت باشد‌. هر چند وقت یکبار هنگامی که همسرتان خواب است و شما آماده رفتن به محل کار می‌شوید یا هر زمان دیگری که خودتان مناسب می‌دانید‌، روی یک برگه کوچک جمله دوستت دارم را بنویسید‌. بنویسید که از همسرتان متشکرید بخاطر همه زحمت‌هایی که در خانه و کارهای خانه می‌کشد و کاغذ را در دید او بچسبانید.

 

به قول و قرارهایتان سر وقت عمل کنید: اگر به همسرتان قول داده‌اید که در زمان معینی کار خاصی را که مد‌نظر اوست‌، انجام دهید حتماً به قول خودتان عمل کنید‌. خوش قول بودن برای خانم‌ها اهمیت بسیاری دارد‌. اگر انجام کاری در توان شما نیست هرگز قول آن را ندهید‌!

 

وسایل خانه برای خانه هستند!: هرچقدر هم که خانم شما کدبانو و خانه‌دار باشد‌، اما این اصلاً گزینه مناسبی نیست که به همسرتان به عنوان کادو؛ وسایل خانه هدیه بدهید‌! شاید با خرید برخی از لوازم خانه همسرتان ابراز خوشحالی کند اما قطعاً در دلش با خود خواهد گفت که این برای خانه بود‌! پس من چه؟ به روحیه زنانه همسرتان احترام بگذارید و اگر برای خانه وسیله‌ای را که لازم داشتید خریداری کردید در کنارش یک هدیه هم برای همسرتان بگیرید.

 

 

 

راههای ایجاد تنوع در زندگی مشترک - قابل توجه خانم‌ها
به همان اندازه که شما از تنوع در زندگی و هدیه لذت می‌برید‌، همسر شما هم علاقمند به توجه و خوش‌رویی شماست‌. چاشنی هدیه و محبت هم روند زندگی را به سوی رضایت بخش بودن هدایت می‌کند‌. پس برای هدیه دادن به همسرتان در نظر داشته باشید که :

جوراب و زیرپوش نه برای هدیه!: شاید بعضی از مرد‌ها مدام نوک جورابشان پاره شود یا زیاد از حد با زیرپوش‌های رنگ و رو رفته و زهوار در رفته توی خانه احساس راحتی کنند‌، اما با دیدن جوراب و زیرپوش زیر جلد کاغذی کادو شاید یک مقداری بخورد توی ذوقشان‌! برای هدیه دادن گزینه‌های بهتری را انتخاب کنید هرچند که جوراب و زیرپوش هم نیازهای عمیق و اساسی آقایون هستند‌!

 

هدیه‌هایی مورد علاقه خودتان: اگر از لباس خاص یا عطر خاصی خوشتان می‌آید‌، آن‌ را برای همسرتان تهیه کنید‌. تجربه ثابت کرده خانم‌ها در خرید کردن خیلی خوش سلیقه‌تر و ریز‌بینانه‌تر از آقایون عمل می‌کنند‌، پس خیالتان راحت باشد که کار به تعویض و دردسر نخواهد رسید .هر آنچه را که دوست دارید برای همسرتان هدیه بگیرید و بی‌مناسبت یا با مناسبت به او تقدیم کنید‌.این یکی از روشهای ایجاد تنوع در زندگی مشترک می باشد.

 

همدلی یک هدیه بزرگ: قرار نیست شما در یک مطلب مربوط به هدیه خریدن‌، یک پاراگراف روانشناسی بخوانید اما واقعاً برای مردها همدلی همسرشان بزرگترین هدیه است‌! اینکه خستگی آن‌ها را درک کنید و دقیقاً زمانی که نیاز به استراحت دارند یاد کارهای عقب افتاده نباشید‌! بگذارید آسایش در خانه رژه برود و مطمئن باشید همسر شما هر وقت که خستگی‌اش تمام شود با انرژی کافی در خدمت شما و انجام امور خانه خواهد بود‌.

 

تنوع در زندگی با نظم بخشی غیر مستقیم: خانم‌ها در همه ابعاد زندگی همسرشان نفوذ دارند‌! برای نظم دادن به امورات همسرتان برایش هدیه‌هایی بگیرید که ناخواسته باعث مرتب شدن کیف کار و وسایل او شود‌. کیف دستی‌، جا کلیدی‌، کمربند‌، دکمه سر‌دست و … از جمله این وسایل است که می‌تواند بر هم بر منظم بودن وسایل همسرتان تأثیر بگذارد و هم او را تا حد زیادی آراسته و منظم کند‌.

 

بهترین هدیه: یکی از بی‌نظیرترین هدیه‌هایی که می‌توانید به همسرتان بدهید‌، تهیه یک لباس فوق‌العاده زیبا و جذاب برای خودتان است‌. البته رنگی را انتخاب کنید که همسرتان خیلی دوست دارد‌. شما با پوشیدن آن لباس نشاط را به همسرتان می‌بخشید‌. از این نوع هدیه‌ها زیاد به همسرتان بدهید تا تنوع در زندگی زناشوئیتان برقرار گردد.

انتخاب هدیه مناسب یک هنر است و علاوه بر این یک متد روانشناسی دارد چرا که شما باید با در نظر گرفتن خصوصیات روحی و خلقی و حتی جسمی فرد برایش هدیه تهیه کنید‌. پس برای تهیه هدیه و تقدیم آن به همسرتان تمام تلاش و سلیقه خود را به کار گیرید و خیالتان راحت باشد که هدیه دادن سرچشمه محبت را در هر دلی می‌جوشاند و تنوع در زندگی را به شما هدیه می دهد.

 

 

منبع : بیتوته 

 

 

دلیل و درمان همسرگریزی چیست؟

آموزشی : دلیل و درمان همسرگریزی چیست؟

 


دلیل و درمان همسرگریزی چیست؟


اما در مورد همسرگریز بودن باید گفت شباهت آنها به گروه پیشین در این است که چنین افرادی به دلیل فرار از خانه و همسر مجبورند به کار پناه بیاورند.

 


همیشه وقتی به تعطیلات نزدیک می‌شدیم یا تقویم را ورق می‌زدیم و برای تعطیلات رسمی‌مان برنامه‌ریزی می‌کردیم، بین من و همکاران‌ام بحث می‌شد که چه کسی مجبور است در روز تعطیلی، دور از همسرش در بخش بماند....

این بحث و گفتگوها به خصوص برای دوستان‌ام که در بخش‌های خاص کار می‌کردند که حتما نیازمند کشیک بود، جدی‌تر دنبال می‌شد. به سختی‌ کسی حاضر بود شیفت روزهای تعطیل را قبول کند. بیشتر بچه‌ها دوست داشتند کنار همسر و خانواده‌شان باشند و حتی یک روز تعطیل را هم از دست ندهند. ولی در این میان، آقایی بود که به‌‌رغم جوان بودنش و با اینکه یک پسر دو ساله داشت؛ همیشه داوطلب شیفت‌های اضافی و ساعات کاری بیشتر بود و نه فقط در بخش خودشان، بلکه در بخش‌های دیگر هم داوطلبانه اضافه‌کار قبول می‌کرد. همکاران‌اش می‌گفتند:
«او تمام ساعات زندگی‌اش را فقط کار می‌کند و کمتر کنار همسر و فرزندش است و جالب اینکه همسرش هم هیچ اعتراضی ندارد.» این مساله برای همه‌مان، سوال‌برانگیز بود. تا اینکه چند وقت پیش، یکی از همکاران به شوخی گفت: «باید فکری به حال شیفت‌های خالی‌مانده‌مان بکنیم؛ چون خوشبختانه آن دوست‌مان متوجه مشکل‌اش شده و تحت مشاوره و روان‌درمانی دوباره به زندگی سالم خود برگشته است!» همه پرسنل، به ویژه همکاران آن فرد، خوشحال بودند که زندگی او سر و سامان گرفته است اما باز هم ته‌دل‌مان به یاد روزهایی افتاده بودیم که او با خیال راحت، همه اضافه‌کاری‌ها و تعطیلات را به شیفت می‌گذراند.

شاید شما هم در میان همکاران یا دوستان خود افرادی را بشناسید که از خانه گریزانند و به‌‌رغم اینکه ظاهرا مشکلی ندارند، از همسر خود فراری‌اند و دوست ندارند در کنار هم باشند؛ همسرانی که هرگز لذت با هم بودن را نچشیده‌اند و تجربه نکرده‌اند، یک سفر دونفره یا یک شام دو نفره و حتی نوشیدن یک فنجان چای در کنار هم‌دیگر چه‌قدر لذت‌بخش است. این هفته به زندگی این همسرگریزان می‌پردازیم و راه‌حل‌هایی برای ایشان داریم.

قبل از هر چیز اجازه بدهید نکته مهمی را یادآوری کنم:

ما باید افرادی را که به طرز شدیدی وابسته به کارشان هستند و به شدت از انجام کارشان لذت می‌برند (و اصطلاحا معتاد به کارشان هستند) را از کسانی که همسرگریز هستند، جدا کنیم. درست است که این افراد هم اکثر وقت خود را در محیط کارشان می‌گذرانند و تمام مدت کار می‌کنند و روز تعطیل و غیرتعطیل نمی‌شناسند اما دلیل این رفتار آنها وابستگی روانی شدیدی است که به کار کردن دارند. با اینکه در نگاه اول این گروه را متهم به همسرگریزی می‌کنند اما اصولا این افراد ( اغلب معتادان به کار مرد هستند هر چند که در میان خانم‌ها نیز چنین حالتی گاهی دیده می‌شود ) با همسر و فرزند خود مشکلی ندارند. تنها مساله این آقایان آن است که تنها لذت‌شان در دنیا کار کردن است و هویت خود را صرفا در انجام کار می‌بینند. برای همین، حتی در روزهای تعطیل و ایامی که به اجبار از کارشان جدا می‌شوند با تلفن یا پشت میز کامپیوتر، مشغول کار می‌شوند.

خانواده‌های این آقایان، به آنها نام «ماشین پول‌سازی» می‌دهند و سعی می‌کنند نیازهای خود را به وسیله پول در ابعاد مختلف تامین کنند اما پس از مدتی با مشکلات عاطفی و غیره مواجه می‌شوند.
حضور نداشتن والدی که به کار معتاد است می‌تواند به سلامت بچه‌ها صدمه بزند و آنها را دچار خلأهای خاصی کند.
توصیه می‌کنم همه کسانی که مانند همکار شما فقط در زندگی از کار کردن تمام وقت لذت می‌برند و بس، با یک روان‌شناس مشورت کنند و در صورت تشخیص اعتیاد به کار می‌توانند مطمئن باشند که با روان‌درمانی به خوبی درمان می‌شوند.

اما در مورد همسرگریز بودن باید گفت شباهت آنها به گروه پیشین در این است که چنین افرادی به دلیل فرار از خانه و همسر مجبورند به کار پناه بیاورند.
همسرگریزها برخلاف معتادان به کار، از کار کردن لذت نمی‌برند و چه‌بسا در تمام مدتی که سر کار هستند فقط با همکاران مشغول وقت تلف کردن و خوشگذرانی باشند. آنها فقط دل‌شان می‌خواهد وقت خود را پر کنند و پناه بردن به محیط کار از صبح تا شب بهانه خوبی برایشان است. خانم‌هایی که از همسرشان گریزان‌‌اند نیز ترجیح می‌دهند ساعات خود را با خانواده، دوستان و همکاران طوری تنظیم کنند که فقط زمان مختصری را در کنار همسرشان باشند. آنها نیز درست مانند شوهران خود تمام انرژی خود را صرف می‌کنند و وقتی به هم می‌رسند بی‌انگیزه و خسته‌اند. از آنجا که این همسران از با هم بودن لذت نمی‌برند، حرفی ندارند که بزنند، فصل مشترکی ندارند که با پرداختن به آن به لذتی مشترک دست یابند، حتی روابط جنسی آنها در این زندگی مکانیکی بدون رد و بدل کردن هیچ احساس و عاطفه‌ای صورت می‌گیرد. آنها با هم‌اند ولی تنها هستند.

علت واقعی این معضل ( همسرگریزی ) آن است که آنها در انتخاب همسر اشتباه کرده‌اند و متاسفانه بعد از ازدواج تازه متوجه شده‌اند که به درد هم نمی‌خورند و هیچ فصل مشترکی ندارند.

چرا آنها از همسرشان می‌گریزند؟


داستان زندگی همسرگریزها از آنجا شروع می‌شود که با یک انتخاب غلط و به‌ دنبال تصمیمی عجولانه با یکدیگر ازدواج می‌کنند؛ مثلا ناگهان عشق شدیدی نسبت به هم پیدا می‌کنند و بدون در نظر گرفتن تناسب‌های لازم برای ازدواج پای سفره عقد می‌نشینند و زیر یک سقف می‌روند. تازه در این قسمت داستان متوجه شدند که در عرض همین مدت کوتاه دیگر از شعله‌های عشق روز اول خبری نیست و انگار آنها هیچ تناسبی با یکدیگر ندارند. حتی حرف هم را نمی‌فهمند و چون به محض حرف زدن با یکدیگر دچار سرخوردگی و کشمکش می‌شوند به تدریج از هم فاصله گرفته و تصمیم می‌گیرند لذت هم‌صحبتی با همسر را با چیز دیگری جایگزین کنند؛ به عنوان نمونه، گفتگو با دوستی قدیمی یا خواهر و غیره. بنابراین تمام نیازهای آنها بی‌پاسخ می‌ماند و حتی گاهی تلاش آنها برای هماهنگ شدن با یکدیگر جواب نمی‌دهد، در نتیجه آنها را به سمت همسرگریزی می‌کشاند.

با زوجینی مواجه شده‌ام که شدت همسرگریزی‌شان بیش از اینها بوده است و رسما از یکدیگر فرار می‌کردند. خانم می‌گفت: «حتی برای سه ساعت در مسیر تهران به شمال نمی‌توانم در کنار او باشم. حوصله‌ام سر می‌رود چون حتی مناظر زیبای جاده شمال که برای من لذت‌بخش است و دوست دارم ازش تعریف کنم برای شوهرم معمولی است و لذتی به او نمی‌دهد لذا ترجیح می‌دهم در اولین توقف‌گاه تا فرصتی پیدا کردم جای خود را با یکی از همسفران که در ماشین دیگری است عوض کنم. معمولا چند ماشین و گروهی سفر می‌کنیم. لااقل با این کار در مسیر سفر از نعمت هم صحبت خوب بهره‌مند می‌شوم. دنبال بهانه‌ای می‌گردم و مثلا می‌گویم می‌خواهم مطلبی را به فلانی بگویم و زود بر می‌گردم اما آن‌قدر طول می‌دهم تا یکی از مسافران آن ماشین جایش را با من عوض کند و راه بیفتیم.»
خانم دیگری می‌گفت: « با همسرم حتی در بهشت هم به من خوش نمی‌گذرد اما با دوست‌ام یا خانواده‌ام هر جای معمولی و عادی برایم مثل بهشت لذت‌بخش خواهد شد.
تنها موضوعی که وجه مشترک من و همسرم است این است که ما از با هم بودن لذت نمی‌بریم!»

چاره چیست؟


همین فاصله گرفتن‌ها و مراقبت نکردن از عشق و صمیمیت و صداقتی که باید در روابط همسران باشد، می‌تواند همسران را از هم جدا کند. آنها شاید طلاق نگیرند و حضور فیزیکی کنار هم داشته باشند اما در ابتدا طلاق عاطفی و بعدش طلاق‌های بعدی آن قدر عرصه را تنگ می‌کند که تصمیم بگیرند جدا شوند. ما انسان‌ها موجودات اجتماعی هستیم و مگر می‌شود حتی از هم‌صحبتی با کسی که زیر یک سقف در کنارش هستیم، بگذریم؟ خیلی از همسرانی که خود را ملزم به ادامه این روابط نمی‌بینند ( به دلایل اعتباری، وجود فرزند و غیره )؛ چون فصل مشترکی با هم ندارند، طلاق می‌گیرند و هیچ راه دیگری را امتحان نمی‌کنند؛

چاره همسرگریزی، زوج‌درمانی است


همسران زیادی را می‌شناسم که به جای رفتن به دادگاه برای طلاق تصمیم گرفتند فقط چند جلسه زوج‌درمانی را امتحان کنند. با اینکه تا مدت‌ها زمان لازم داریم از این زوج همسرانی ایده‌آل بسازیم اما همان خانم‌ها و آقایان، امروزه از با هم بودن لذت می‌برند و جالب‌تر اینکه از انتخاب خود راضی‌اند. زوج‌ درمانی به افراد کمک می‌کند قابلیت‌ها و ویژگی‌های فردی خود را در درجه اول بشناسند و سپس نیازها و انتظارات خود را شناسایی کنند و تغییر دهند.

 

 

منبع : بیتوته 

 

 

 

درونگرایی و برونگرایی همسران

آموزشی : تفاوت درونگرایی و برونگرایی همسران،راه حل این مشکل بزرگ چیست؟

تفاوت درونگرایی و برونگرایی همسران



ﺗﻔﺎوت ھﺎی ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻣﯿﺎن ھﻤﺴﺮان ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ در راﺑﻄﻪ آﻧﮫﺎ اﯾﺠﺎد ﮐﻨﺪ، از ﺟﻤﻠﻪ ﺗﻔﺎوت از ﻟﺤﺎظ دروﻧﮕﺮاﯾﯽ و ﺑﺮوﻧﮕﺮاﯾﯽ، ﺑﺮای ﻣﺜﺎل ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﭘﺮھﯿﺎھﻮ و ﭘﺮﺷﻮری دارد، ھﻤﺴﺮی را اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮاھﺎن زﻧﺪﮔﯽ آرام ﺗﺮ و ﺑﯽ ﺳﺮوﺻﺪاﺗﺮی اﺳﺖ.

 

ازدواج ین دو که از این لحاظ هیچ وجه تشابهی با هم ندارند بی مشکل نیست.ھﻤﻪ ﻣﺎ وﯾﮋﮔﯽ ھﺎی ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ای دارﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ راﺣﺘﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ و ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ اﮔﺮ ﻧﺘﻮاﻧﯿﻢ ﺑﺎ ھﻢ ﺑﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺮﺳﯿﻢ، ﻋﺮﺻﻪ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺗﻨﮓ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺗﻨﺶ ھﺎی ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪی را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺧﻮاھﯿﻢ ﮐﺮد.

ھﻤﻪ اﻧﺴﺎن ھﺎ ﻣﻌﯿﺎرھﺎی ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎھﯽ ﺑﺮای اﻧﺘﺨﺎب ھﻤﺴﺮ دارﻧﺪ ﻣﺜﻼ ﺑﻌﻀﯽ ﺑﻪ طﻮر ﻏﯿﺮارادی ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ھﻤﺴﺮی ھﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺒﺎھﺖ زﯾﺎدی ﺑﻪ واﻟﺪ ﻣﺤﺒﻮﺑﺸﺎن داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻋﮑﺲ اﯾﻦ اﺗﻔﺎق ﻧﯿﺰ رخ ﻣﯽ دھﺪ؛ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻓﺮدی از ھﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ واﻟﺪش ﺷﺒﺎھﺖ دارد، ﮔﺮﯾﺰان ﺑﺎﺷﺪ.

ﺑﻌﻀﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﮐﺴﯽ ھﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ وﯾﮋﮔﯽ ھﺎی او را در وﺟﻮد ﺧﻮد ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ و درواﻗﻊ ﺑﺎ ﯾﺎﻓﺘﻦ اﯾﻦ آدم، ﻧﯿﻤﻪ ﮔﻤﺸﺪه ﯾﺎ ﺳﺮﮐﻮب ﺷﺪه ﺧﻮدﺷﺎن را ﻣﯽ ﯾﺎﺑﻨﺪ.ﻣﺜﻼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ اﺻﻼ ﻗﺪرت ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ و رھﺒﺮی ﻧﺪارد، ھﻤﺴﺮی را اﻧﺘﺨﺎب ﻣﯽ کند که مدیر مدبری است.

در ﻣﻮرد ازدواج ﯾﮏ ﻓﺮد ﺑﺮوﻧﮕﺮا و دروﻧﮕﺮا ﻧﯿﺰ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﭼﻨﯿﻦ ﺧﻮاﺳﺖ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎھﯽ ﺑﺎﻋﺚ ازدواج ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮای روﺷﻦ ﺗﺮ ﺷﺪن ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻌﺮﯾﻔﯽ از ﺑﺮوﻧﮕﺮاﯾﯽ و دروﻧﮕﺮاﯾﯽ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ:

ﺑﺮوﻧﮕﺮاھﺎ
ﺑﺮوﻧﮕﺮاھﺎ اﻧﺮژی ﺧﻮد را از ﺑﺮﺧﻮردھﺎ و رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ و ﺣﻀﻮر در ﺟﻤﻊ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﯽ آورﻧﺪ و ﻋﻼﻗﻪ زﯾﺎدی ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ھﺎی دﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ دارﻧﺪ. ﻣﺠﻠﺲ ﮔﺮداﻧﯽ ، ﺷﻮخ طﺒﻌﯽ و ﺑﺬﻟﻪ ﮔﻮﯾﯽ از ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﺑﺎرز اﯾﻦ اﻓﺮاد اﺳﺖ.

دروﻧﮕﺮاھﺎ
ﮔﺎھﯽ ﺗﺼﻮر ﻣﯽ ﺷﻮد دروﻧﮕﺮاھﺎ ﻋﻼﻗﻪ ای ﺑﻪ ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دﯾﮕﺮان ﻧﺪارﻧﺪ، اﻣﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ زﯾﺮا ﺑﺮای رﻓﻊ ﺧﺴﺘﮕﯽ، ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن دوﺑﺎره اﻧﺮژی ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و رواﻧﯽ و ﺷﺎداﺑﯽ ﺷﺎن ﻧﯿﺎز دارﻧﺪ زﻣﺎﻧﯽ را ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص دھﻨﺪ ﯾﺎ ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ﺑﺎ ﺧﻮد ﺧﻠﻮت ﮐﻨﻨﺪ. اﻧﺴﺎن ھﺎی دروﻧﮕﺮا از دﯾﺪ دﯾﮕﺮ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺧﺠﺎﻟﺘﯽ و ﺣﺘﯽ ﮔﺎھﯽ ﻣﻐﺮور ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ آﯾﻨﺪ، اﻣﺎ ﻟﺰوﻣﺎ ﺧﺠﺎﻟﺘﯽ و ﻣﻐﺮور ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﮔﺮﭼﻪ ﺷﺎﯾﺪ درک اﯾﻦ رﻓﺘﺎرھﺎ ﺑﺮای دﯾﮕﺮان ﮐﻤﯽ دﺷﻮار ﺑﺎﺷﺪ.

ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﻧﯿﻤﻪ ﮔﻤﺸﺪه
اﻧﺴﺎن ھﺎی دروﻧﮕﺮا واﻗﻌﺎ ﺑﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﻓﺮد دﯾﮕﺮی ﺑﺎ ﺗﻌﺎﻣﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ،ﻗﺪرت ﻣﺤﺎوره ﺑﺎﻻﺗﺮ و ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ھﺎی ارﺗﺒﺎطﯽ ﮔﺴﺘﺮده در ﮐﻨﺎرﺷﺎن ﻗﺮار ﮔﯿﺮد اﺣﺴﺎس ﻧﯿﺎز ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و اﻧﺴﺎن ھﺎی ﺑﺮوﻧﮕﺮا ھﻢ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ آرامش ﺑﯿﺸﺘﺮی دارد، ﻗﺎدر ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی اﺳﺖ، ﻣﺘﻔﮑﺮ اﺳﺖ و ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻟﺤﻈﻪ ھﺎﯾﯽ ﺑﺪون ﺗﻨﺶ و آرام را ﻣﮫﯿﺎ ﮐﻨﺪ، ﻧﯿﺎز دارﻧﺪ و ﺷﺎﯾﺪ اﯾﻦ ﺣﺲ ﻧﯿﺎز، اﯾﻦ دو را ﺑﻪ ھﻢﭘﯿﻮﻧﺪ ﻣﯽ دھﺪ. اﻟﺒﺘﻪ اﯾﻦ زوج ھﺎ ھﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ دﯾﮕﺮ زوج ھﺎ ﺑﻪ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻮن اﻟﮕﻮھﺎی رﻓﺘﺎری و ﻋﺎدت ھﺎ در آﻧﮫﺎ ﺑﻪ اﺷﮑﺎل ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ اﺳﺖ و ﮔﺎه ﻧﺎدﯾﺪه ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻣﯿﺎل طﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ، اﺧﺘﻼﻓﺎﺗﯽ را ﺷﻌﻠﻪ ور ﺧﻮاھﺪﮐﺮد.

 

۴ راه ﺣﻞ ﭘﯿﺸﻨﮫﺎدی برای تفاوت درونگرایی و برونگرایی همسران
وﻗﺘﯽ دو اﻧﺴﺎن دروﻧﮕﺮا و ﺑﺮوﻧﮕﺮا راﺑﻄﻪ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ ﺧﻮد را ﺷﺮوع ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ھﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺗﻮاﻓﻖ ﻧﺮﺳﻨﺪ ﻣﮕﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﻧﮑﺘﻪ ھﺎی ﻣﮫﻢ و ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺑﺮاﻧﮕﯿﺰ زﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎن واﻗﻒ ﺷﻮﻧﺪ و در ﻣﻮاردی ﺑﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺮﺳﻨﺪ:

1 - ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ را آزاد ﺑﮕﺬارﻧﺪ
در ﭘﺮدازش اﺣﺴﺎﺳﯽ ﺑﺮوﻧﮕﺮاھﺎ و دروﻧﮕﺮاھﺎ ﺗﻔﺎوت ھﺎی اﺳﺎﺳﯽ وﺟﻮد دارد ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺷﺮاﯾﻂ واﻗﻒ ﺑﺎﺷﻨﺪ و در ﺑﺮوز ھﯿﺠﺎن ھﺎ و اﺣﺴﺎﺳﺎت از ﻓﺸﺎر آوردن ﺑﯿﺶ ازﺣﺪ ﺑﺮ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﭘﺮھﯿﺰ ﮐﻨﻨﺪ.

2 - ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﻣﺪون داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ
ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ھﺎی زﻧﺪﮔﯽ ﭼﻨﯿﻦ زوج ھﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺗﻮاﻓﻖ دوطﺮﻓﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﺜﻼ در آن ﻣﺸﺨﺺ ﺷﻮد ﭼﻨﺪ ﺑﺎر در ﻣﺎه ﻗﺮار اﺳﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﮏ ﻧﯿﮏ ﯾﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻓﺮد ﺧﺎﺻﯽﺑﺮوﻧﺪ و ھﺮ دو طﺮف ﻧﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻠﺰم ﺑﻪ رﻋﺎﯾﺖ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻗﺎﺑﻞ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺑﻮدن ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ھﺎ ﺑﻪ ھﯿﭻ ﮐﺪام ﻓﺸﺎری وارد ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ.

3 - ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮﻓﺮﺻﺖ دھﻨﺪ
در زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺪرن ﯾﺎ ﻧﯿﻤﻪ ﻣﺪرن اﻣﺮوزی، ﻋﻤﻼ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﻣﺪت ﮐﻮﺗﺎه ﺗﺮیﭘﯿﺪا ﮐﺮده و ﺑﻪ ٨ ﺗﺎ ١٢ ﺷﺐ و آﺧﺮ ھﻔﺘﻪ ھﺎ ﻣﺤﺪود ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﺲ اﯾﻦ ﺳﺎﻋﺖ ھﺎی ﮐﻮﺗﺎه ﺑﺎھﻢ ﺑﻮدﻧﺸﺎن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﮐﯿﻔﯿﺖ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺜﻼ طﺮف ﺑﺮوﻧﮕﺮا ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ اﺣﺴﺎس طﺮد ﺷﺪن ﺑﻪ او دﺳﺖ دھﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺮاﯾﻂ رواﻧﯽ ھﻤﺴﺮش را درک و ﺑﺮاﯾﺶ ﻓﻀﺎی آرام و ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻣﮫﯿﺎ ﮐﻨﺪ و ﺑﻌﺪ از ﻣﺪﺗﯽ ﮐﻨﺎرش ﺑﺮود و ﺑﺎاو ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﮔﺎه ھﻤﺴﺮ دروﻧﮕﺮا ھﻤﭽﻨﺎن ﻣﯽ ﺧﻮاھﺪ ﺗﻨﮫﺎ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﺪ.در اﯾﻦ ﺻﻮرت ھﻤﺴﺮ ﺑﺮوﻧﮕﺮا ﺑﺎز ھﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺮﺻﺖ دﯾﮕﺮی ﺑﻪ او ﺑﺪھﺪ اﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﻼﺷﺶ ﺑﺮای ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ھﻤﺴﺮش اداﻣﻪ دھﺪ.

4 - ﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ زود، ﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ دﯾﺮ
در ﻧﺤﻮه ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻼت، ﺗﻔﺎوت ھﺎی ﻋﻤﺪه ای ﺑﯿﻦ اﯾﻦ ﺑﺮوﻧﮕﺮاھﺎ و دروﻧﮕﺮاھﺎ دﯾﺪه ﻣﯽ ﺷﻮد.اﻧﺴﺎن ھﺎی ﺑﺮوﻧﮕﺮا ﺑﺎﯾﺪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺻﺮار ﺷﺪﯾﺪ ذھﻨﯽ ﺷﺎن ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﻮﺿﻮع در ھﻤﺎن ﻟﺤﻈﻪ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻮن اﻗﺪام ھﺎی ﺳﺮﯾﻊ ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺎ ﺑﯽ اﻋﺘﻨﺎﯾﯽ و ﺣﺘﯽ ﺧﺸﻢ طﺮف دروﻧﮕﺮا ھﻤﺮاه ﺧﻮاھﺪ ﺑﻮد. ﺑﺮوﻧﮕﺮاھﺎ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ در اﯾﻦ ﻣﻮاﻗﻊ ﺷﺮاﯾﻂ را درک و ﮐﻤﯽ ﺗﺎﻣﻞ ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﺤﺚ را ﺑﻪ
ﺗﻌﻮﯾﻖ ﺑﯿﻨﺪازﻧﺪ و آن را ﺑﻪ زﻣﺎن دﯾﮕﺮی ﻣﻮﮐﻮل ﮐﻨﻨﺪ. دروﻧﮕﺮاھﺎ ھﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﮐﻪ ھﻤﺴﺮ ﺑﺮوﻧﮕﺮا ﺗﺤﻤﻞ اﯾﻨﮑﻪ ﻣﺪت ھﺎ در اﻧﺘﻈﺎر ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺣﻞ ﺷﻮد،ﻧﺪارد.

۴ ﻣﺸﮑﻞ ارﺗﺒﺎطﯽ ھﻤﺴﺮان ﻣﺘﻀﺎد

ھﻤﺴﺮاﻧﯽ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ از آﻧﮫﺎ ﺑﺮوﻧﮕﺮا و دﯾﮕﺮی دروﻧﮕﺮاﺳﺖ 4 مشکل ارتباطی ﺧﻮاھﻨﺪداﺷﺖ:

1 - ﺗﻔﺎوت در ﺗﻔﺮﯾﺢ ھﺎ
ﯾﮑﯽ از طﺮﻓﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﮫﻤﺎﻧﯽ ھﺎی ﺷﻠﻮغ ﻋﻼﻗﻪ دارد وﻟﯽ دﯾﮕﺮی ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪاست در یک محیط آرام و با یک دوست صمیمی خوش گذرانی کند.ﻣﮑﺎن ھﺎی ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪ اﯾﻦدو ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ.


2 - ﺷﯿﻮه ﺑﯿﺎن اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ
دروﻧﮕﺮا ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﮐﻤﯽ در ﺑﯿﺎن اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺶ ﻣﺸﮑﻞ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻓﺮد ﺑﺮوﻧﮕﺮا درﺑﺎره ھﻤﻪ ﭼﯿﺰ راﺣﺖ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

3 - ﺷﯿﻮه ارﺗﺒﺎطﯽ
فرد برونگرا ﺗﻤﺎم اﺗﻔﺎق ھﺎﯾﯽ ﮐﻪ در طﻮل روز اﻓﺘﺎده، ﺑﺮای همسرش تعریف ﮐﻨﺪ ، ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﮔﻮش دھﺪ ﯾﺎ ﺻﺪای ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن را ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮد ولی یک دروﻧﮕﺮا ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽ دھﺪ ﺑﺎ ورود ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ اﺳﺘﺮاﺣﺖ ﺑﭙﺮدازد، ﮐﻤﺘﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﺪ و ھﺮ وﻗﺖ ﻣﯿﻠﺶ ﮐﺸﯿﺪ ﺣﺮف ﺑﺰﻧﺪ.

4- ﺷﯿﻮه ﺣﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ
ﯾﮏ ﻓﺮد ﺑﺮوﻧﮕﺮا دوﺳﺖ دارد وﻗﺘﯽ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮوز ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ وارد ﻋﻤﻞ ﺷﻮد و ﻣﻮﺿﻮع را ﻓﯿﺼﻠﻪ دھﺪ در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ ﻓﺮد دروﻧﮕﺮا ﺑﻪ آراﻣﺶ ﻧﯿﺎز دارد و از درﮔﯿﺮی اﺟﺘﻨﺎب ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

 

منبع: بیتوته 

 

 

Publish the Menu module to "offcanvas" position. Here you can publish other modules as well.
Learn More.