اصطلاحات در زبان انگلیسی
اصطلاح شماره 18
Get the Axe
معني: اخراج شدن
Senior staff are more likely to get the axe because the company can't afford their high salaries.
احتمال اينکه کارکنان ارشد اخراج شوند بيشتر است، زيرا شرکت نميتواند از عهده حقوق بالاي آنها بر بيايد.
صطلاح شماره 19
Have a Bone to Pick with Someone
معني: از کسي گله کردن، به کسی گیر دادن
I have a bone to pick with you. Did you eat that chocolate I was saving for my tea?
من ميخواهم از تو گله کنم. تو آن شکلاتي را که براي چايام نگه داشته بودم خوردي؟
اصطلاح شماره 20
When pigs can fly
معني: به همین خیال باش، وقت گل نی
- I'm going to buy a big car by the end of the year.
- Yes, when pigs can fly!
- میخواهم تا آخر سال یک ماشین بزرگ بخرم.
- به همین خیال باش!
اصطلاح شماره 21
Once in a blue moon
معني: گهگاه، هر از گاهی، به ندرت
- Once in a blue moon my wife and I eat at a very expensive restaurant.
- هر از گاهی من و همسرم در یک رستوران بسیار گرانقیمت غذا میخوریم.
- Snow falls on the city of San Diego once in a blue moon.
- به ندرت در شهر سان دیگو برف میبارد.
اصطلاح شماره 22
Be in the same boat
توضیح فارسی: در شرایط مشابهی بودن (از لحاظ سختی)
She and her classmates all have to prepare for an exam this week. They're all in the same boat.
او و همه همکلاسیهایش مجبور هستند خودشان را برای یک امتحان در این هفته آماده کنند. همه آنها همین وضع را دارند.
اصطلاح شماره 23
Don't count your chickens (until they've hatched)
معادل فارسی: جوجه را آخر پاییز می شمارند.
- Next Friday I will finally be able to pay you back that money I owe you.
- I won't count my chickens until they have hatched.
- جمعه آینده بالاخره می توانم آن پولی که به تو بدهکار هستم را پس بدهم.
- جوجه را آخر پاییز می شمارند (بعداً معلوم می شود).
منبع:www.zabanamoozan.com