آموزشي :علتي که ما را به تله سرزنش مي اندازد!
آموزشي :علتي که ما را به تله سرزنش مي اندازد!
فقط به اين دليل که شما تنها فرد حاضر در محل وقوع اشتباه هستيد که نبايد منجر به سرزنش خودتان شود. بازي سرزنش از آن بازيهائيست که نبايد براي پيروزي در آن تلاش کرد!
چند ساعت است که از گاز غافل شدهايد و اکنون غذاي شما سوخته است. درب خانه را باز گذاشتهايد، گربهي شما فرار کرده و شما نيز ديرتان شده و نميتوانيد بيش از اين منتظر بازگشت او بمانيد. هنگام عبور از خيابان، روي برگها ليز خوردهايد. هنگامي که بدشانسيهايي از اين دست برايتان پيش ميآيد، اولين فکري که به ذهنتان خطور ميکند، چيست؟ آيا سريعا به دنبال مقصر ميگرديد؟ يا مسو?ليت کارهاي خود را ميپذيريد و به خود ميگوئيد اين اتفاقات براي همه ميافتد و بر اين باوريد که همه چيز تحت کنترل شماست؟
باور و رفتارهاي همه در بازي سرزنش يکسان نيست، اما تحقيقات مختصري که در اين زمينه صورت پذيرفته به ما ميگويد که چه افرادي بيش از ديگران متحمل آسيب و خطر ميشوند. با اين وجود، ما ميتوانيم ابعاد پذيرش سرزنشها را با چند اصل ساده بيان کنيم. در يک کفهي ترازوي سرزنشهاي شديد افرادي قرار دارند که همواره چيزي يا شخصي را براي سرزنش مييابند. فقط به اين دليل که شما تنها فرد حاضر در محل وقوع اشتباه هستيد که نبايد منجر به سرزنش خودتان شود.
سوختن غذا را ميتوان به اين واقعيت نسبت داد که شريک زندگيتان به اندازهي کافي در کارهاي خانه به شما کمک نميکند، پس اجبار انجام چندين کار همزمان ميتواند شما را از غذاي روي گاز غافل کند. احتمالا فرار گربهي شما از خانه باعث نميشود که گربه را مقصر بدانيد، احتمالا همسايهايي که بيموقع با شما احوالپرسي ميکند، مقصر است. ليز خوردن در پيادهرو که قطعا از ناشيگري و سربه هوايي شما نيست؟ البته که نه، مردم روي برگها ليز ميخورند تا با يکديگر برخورد و ملاقات کنند.
در کفهي ديگر ترازو هم افرادي قرار دارند که در هر موردي فقط و فقط خودشان را سرزنش ميکنند، حتي در مواردي که دخالتي در بدشانسي پيش آمده ندارند! اين فقط ناشي از تواضع يا قوت قلب دادن به ديگران نيست، برخي افراد حقيقتا خود را عامل همهي اتفاقات بد يا اکثر اتفاقات ناخوشايند قلمداد ميکنند.
البته در مواقعي هم که امکان سرزنش ديگران وجود نداشته باشد، اين احتمال که سرنوشت يا قدرتهاي ماورائي سرزنش شوند، شدت مييابد. قطعا هنگامي که طوفان سهمگين درخت را شکسته و روي بام خانهي شما مياندازد، امکان ندارد که همسر يا خودتان را سرزنش کنيد( البته ميتوانيد همسرتان را براي کوتاه نکردن شاخههاي درخت سرزنش کنيد). افراد مذهبي اينگونه اتفاقات را امتحاني از جانب قدرتهاي ماورائي که يا ايمانشان را محک ميزند و يا آنها را به دليل کاستيهايشان تنبيه ميکند، تلقي ميکنند.
روانشناسي اجتماعي خصيصههاي شخصيتي به مطالعهي موضوعات مرتبط با سرزنش ميپردازد. سرزنش خودمان در مواقع بروز خطا يا اشتباه به تمايلات کلي افراد مبني بر خصيصههاي دروني آنها پيوند خورده، اينگونه افراد در مواقع شکست خود را فردي نالايق، احمق و بيمسو?ليت تلقي ميکنند. از طرف ديگر، همين تمايلات موفقيتها را به عوامل خارجي از قبيل سرنوشت، شانس يا بخت نسبت ميدهد. با اين وجود، اينگونه افراد حتي از بار مسو?ليت خطاهاي اساسي و رفتارهاي منفي خود نيز شانه خالي کرده و آن را بر دوش ديگران مياندازند.
يکي ديگر از حوزههاي تحقيق در زمينهي سرزنش به اين امر باز ميگردد که آيا فقط فردي که مرتکب عمل غيراخلاقي ميگردد، سزاوار سرزنش است يا خير. در نظر بگيريد که دو نفر در حال پرتاب آجر به سمت پلي هستند که محل عبور ماشينهاست. آجر يکي از آنها بيآنکه آسيبي به ديگران وارد کند، وسط جاده فرو ميآيد، اما آجر نفر بعدي به سرنشينان يک خوردو آسيبي جدي وارد کرده و منجر به تصادفي شديد ميشود. از نظر تئوري، فردي که آجرش آسيبي به ديگران وارد نکرده نيز به اندازهي فرد دوم مقصر است، زيرا هر دو با سوء نيت مرتکب چنين عملي شدند. از يک طرف، شانس اخلاقي بر اين باور است که چنانچه عمل خطا منجر به آسيب به ديگران شده سزاوار سرزنش است، قصد و نيت افراد مهم نيست. بنابراين فردي که آجرش موجب بروز تصادف گشته بايد سرزنش گردد و نه فردي که آجرش بدون صدمه به ديگران فرود آمده.
آيا از طرفدران نظريهي شانس اخلاقي هستيد؟ طبق نظر مرکز A&M تگزاس چنانچه با اين ادعا که، "اعمال ناشي از بيمبالاتي که منجر به عواقب ناخوشايندي نگردند از مجازات مبرا هستند" و " مادامي که ارتکاب عمل آسيبي به ديگران وارد نکرده باشد، نبايد جرم تلقي شود مگر آنکه واقعا آسيبي در بر داشته باشد." اگر اين نظريه را ميپذيريد، براي سرزنش، نتيجه را بر قصد و نيت اخلاقي ارجح ميدانيد. اما برخي بر اين باورند که چنانچه قصد و نيت دو نفر يکسان باشد، هر دو مستوجب سرزنش يکسان هستند. حال آنکه لنچ و تيمش بر اين باورند که قضاوت ما هميشه آنقدرها هم منطقي نيست. نکتهي جالب توجه اينکه، مردم به طور ضمني معتقدند که قصد و نيت بيش از پيامد و نتيجه سزاوار سرزنش است، حال آنکه در قضاوت موارد حقيقي، نتيجه و پيامد مد نظر گرفته ميشود.
با توجه به اين پيشزمينهها، بيائيد به چرايي بازي سرزنش بپردازيم:
1. سرزنش يک مکانيسم دفاعي فوقالعاده است. نامش را هر چه ميخواهيد بگذاريد فرافکني، انکار يا تغيير موضع. سرزنش به شما کمک ميکند تا با اجتناب آگاهانه از نقصها يا کاستيهاي خود از عزت نفس خود پاسداري کنيد.
2. سرزنش ابزار حمله است. مادامي که در گرداب تعارضات مخرب گير افتادهايد، ميتواند از سرزنش به عنوان شگردي قطعي براي آسيب به اطرافيان بهره ببريد.
3. دليل قطعي برخي از رفتارهاي خود و ديگران را نميدانيم. خصيصههايي که به آنها چنگ ميزنيم، خواه شانس يا تواناييها باشند، ميتوانند با تمايلات مبني بر قضاوتهاي غيرمنطقي ما تحريف شده و به گونهايي ديگر جلوه کنند. بدان معنا که گاه بنا بر مصلحت خويش، قصد و نيت و گاه پيامد و نتيجه را مبناي قضاوت قرار ميدهيم.
4. سرزنش ديگران از پذيرش مسو?ليت آسانتر است. اقرار به همکاري در يک موقعيت ناخوشايند مستلزم تلاش کمتري نسبت به پذيرش اين حقيقت است که شما عامل آن بوديد، است.
5. مردم دروغهاي ساده ميگويند. طبق يافتههاي همکارم، رابرت فلدمن، همه دروغ ميگويند. دروغ گفتن و سرزنش ديگران از پذيرش خطاي خود بسيار سادهتر است. مطمئنيد که هيچکس نخواهد فهميد که چه کسي قهوه را روي زمين ريخته و اتاق را کثيف کرده، پس فردي که حضور ندارد را سرزنش ميکنيد و به اين اميد ميمانيد که سر و کلهي او پيدا نشود.
خلاصه اينکه، بر خلاف بازيهاي ديگر، هر چه بيشتر سرزنشبازي کنيد، بيشتر ميبازيد. اگر ياد بگيريد که حتي در مواقع ناخوشايند نيز مسو?ليت کارهاي خود را بپذيريد، تجربياتتان موجب رشد و بالندگي شما ميشوند و در نهايت به روابط لذتبخشي دست خواهيد يافت.
منبع : بیتوته