رفتارهای روی اعصاب خانم ها

آقایان این رفتارهایتان روی اعصاب خانم هاست!

 


آقایان این رفتارهایتان روی اعصاب خانم هاست!


بیشتر زنان درباره مرد ایده آل خود خیال بافی می کنند اما باید بدانند که حتی یک مرد ایده آل هم کم و کاستی هایی دارد. من با رجوع به خانم ها و پرس و جو از آنها به این نتیجه رسیدم که تقریبا تمام مردها عاداتی مشابه و آزاردهنده دارند.


 

اگر فکر می کنید که به سادگی می توانید رفتار مرد مورد علاقه خود را تغییر دهید، سخت در اشتباه اید. شاید بارها در اینترنت به دنبال روشی برای خلاصی از عادات بد شریک زندگی تان گشته اید، اما من به شما پیشنهاد می کنم این واقعیت را بپذیرید زیرا بی تفاوتی و بی توجهی جزو طبیعت رفتار مردها است.

زنان زیرک می دانند که گاهی باید چشم های خود را روی عادت بد همسرشان ببندند و اگر رفتاری که از او می بینند واقعا آزار دهنده است، با گفتگو آن را حل کنند. اما اگر واقعا شریک زندگی تان را دوست دارید، از نقد و سرزنش کردن او بپرهیزید. این راه به شما در برقراری رابطه ای مستحکم کمک خواهد کرد. اگر به دنبال رابطه خوب و با دوام هستید، بر صبر و دانایی خود بیافزایید.

ما در اینجا تعدادی از عادات مشابه در بیشتر آقایان را برایتان آورده ایم، تا با خواندن آنها بدانید که این رفتار مختص همسر شما نیست و در رفتار اکثر آقایان دیده می شود. یادتان باشد، هیچ انسانی کامل نیست.

 

اعتیاد به بازی های رایانه ای


نمی دانم چرا ولی امروزه بسیاری از مردان رفتاری شبیه نوجوانان دارند. آنها ساعت ها روبه روی مانیتور می نشینند و خودشان را با بازی های رایانه ای سرگرم می کنند طوری که رفتار آنها موجب آزار تمام اعضای خانوده می شود. به نظر من این افراد در دنیای مجازی خود زندگی می کنند.

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا افراد پس از یک روز سخت کاری، به بازی های رایانه ای پناه می برند؟ یکی از دوستانم در این باره به من گفت: «بازی استرس را دور می کند». اما متاسفانه آنها هنوز درک نکرده اند که برای این کار پیر شده اند. اگر می خواهید از این عادت همسرتان رها شوید، سعی کنید با بهترین روش حواس او را پرت کنید تا از دنیای مجازی خود بیرون بیاید. به عنوان مثال ورزشی گروهی انجام دهید یا روی فعالیت های مورد علاقه او تمرکز کنید.

 

پنهان کردن احساسات درونی


برخلاف زنان، بیان احساسات درونی برای مردان دشوار است. آنها به دنبال شانه ای برای گریه کردن نمی گردند و هیچ گاه راز دل شان را پیش دیگران فاش نمی کنند. متاسفانه از نظر آنها بیان احساسات نشانه ضعف است و از طرف دیگر اعتقاد دارند که پنهان نمودن آنها بهترین راه برای محافظت از خود و اجتناب از مشکلات است در صورتی که این رفتار برای زنان بسیار آزار دهنده است زیرا هیچ درکی از آن ندارند.

ثابت شده زنان نسبت به مردان طول عمر بیشتری دارند زیرا احساسات مثبت و منفی خود را بروز می دهند. به همسر خود بگویید که پنهان کردن احساسات می تواند برای سلامت ذهن و بدن مضر باشد در حالی که بیان شان بسیار لذت بخش است.

 

پوشیدن هر روز یک دست لباس مشابه


مردها پیچیده و عجیب هستند و باید اعتراف کنم که خرید کردن در عادات مورد علاقه آنها نمی گنجد. آنها تمایلی به تغییر لباس های کمد خود ندارند زیرا معتقدند که یک جفت کفش، دو جفت شلوار و چند عدد تیشرت برای این که زیبا به نظر برسند، کافی است. اما زنان بر خلاف آنها عمل می کنند. آنها دوست دارند به همسرشان بقبولانند که خرید کردن بسیار لذت بخش است. تنها راه این است که شما خود برای خرید لباس همسرتان اقدام کنید. تنها در این صورت او از پوشیدن یک دست لباس مشابه دست بر می دارد.

 

بی توجهی


بی توجهی یکی از آزاردهنده ترین رفتار مردان است. تحقیقات نشان داده که مردان زیادی به بیماری فراموشی مبتلا هستند. این طور به نظر می رسد که آنها در جهان دیگری سیر می کنند طوری که نمی توانند چیزهایی که برای زنان اهمیت دارد مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و غیره را به خاطر بسپارند. البته زنان باید بدانند که عوامل مختلفی از جمله افسردگی، استرس، فشار کار و عصبانیت بر حافظه آنها تاثیر منفی می گذارد. زنان عاقل در این مواقع، از قبل همسر خود را آگاه می کنند. آنها باید بدانند که این رفتار نشانه بی تفاوتی نیست بلکه جزوی از طبیعت مردان است.

 

آنها معتقدند زنان بدترین رانندگان هستند


متاسفانه تمام مردان فکر می کنند که رانندگی زنان خطرناک است. یک بار من از همسرم دلیل این طرز فکر را پرسیدم و او در جواب گفت: «حتی پیش از زمانی که مردها به این نتیجه برسند، دانشمندان کشف کردند که باید مراقب رانندگی زنانی که پشت فرمان نشسته اند، باشیم.» اما من واقعا با این جمله مخالفم. به نظر من یک زن به اندازه یک مرد می توانند راننده خوبی باشد اما مردها مدام سعی دارند ثابت کنند که علت تمام تصادفات، زنان هستند. در واقع این زنان هستند که می توانند حتی در بدترین شرایط از تصادف جلوگیری کنند.

 

منبع : بیتوته 

 

 

حد و مرز وظایف زن وشوهر باید مشخص باشد

جای خودتان نقش بازی کنید

 

جای خودتان نقش بازی کنید

 

در ازدواج های امروزی به سختی می توان الگوهای سنتی ازدواج ایرانی را پیدا کرد. دختر و پسر، نقش های جدیدی را پذیرفته اند که پیش از این پدران و مادرانشان آنها را به عهده نداشتند. آنها مشارکت دو نفره در ساخت زندگی دارند وناچارند برخی از مسئولیت های جنس مقابل را به عهده بگیرند.

 


اما وقتی حد و مرز این نقش پذیری ها رعایت نشود، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. بنابراین بسیارمهم است که پیش از ازدواج بدانید که چطور باید نقش هایتان را بشناسید، وظایف را تقسیم کنید و با مشارکت یکدیگر زندگی تان را بسازید. جابه جایی نقش‌ها، نادیده گرفتن حقوق طرفین، عدم مسئولیت‌پذیری و انجام همه امور زندگی توسط مرد یا زن و نهایتا اعمال فشار مضاعف بر یکی از زوجین، از جمله عواملی است که می‌تواند باعث ایجاد اختلاف و تنش شود. این گونه اختلافات در نتیجه خستگی مفرط روحی، فشار عصبی ناشی از مسئولیت‌های زیاد، احساس تنهایی و عدم درک طرف مقابل از شرایط، به وجود می‌آید.

 

آنچه زنان برعهده دارند


زنان صرف نظر از شاغل و یا خانه دار بودنشان، بخش عظیمی از وظایف خانه را به عهده دارند که هر یک با توجه به شرایط خود، به انجام این امور می‌پردازند. البته به دلیل تکراری و خسته کننده بودن کارهای منزل، ممکن است برخی بانوان با گذشت زمان با احساساتی همچون دردهای جسمانی، خستگی مفرط، بی‌فایده بودن، عصبانیت و احساس نادیده گرفته شدن روبرو شوند که همین احساسات منشاء افسردگی، انفعال و در ‌‌نهایت بروز تنش و اختلافات زناشویی می‌شود.

انجمن روانپزشکان ایران طی تحقیقاتی در رابطه با زنان، به این نتیجه رسیده‌اند که ۲۰ تا ۳۵سالگی شایع‌ترین سن ابتلا به افسردگی در زنان است که تنظیم خواب، تغذیه مناسب و کمک مرد به همسر در خانه از مهم‌ترین راه‌های پیشگیری از ابتلا به این بیماری محسوب می‌شود.

با این تفاسیر می‌توانید میزان فشاری را پیش‌بینی کنید که زنان شاغل با داشتن دو مسئولیت همزمان بر عهده دارند. برای اینکه در جایگاه یک خانم بتوانید اوضاع زندگی را برای خود و خانواده‌تان لذت بخش کنید باید مهارت‌های خود را افزایش دهید. البته بنا نیست همه نقش‌های اجتماعی و یا علایقتان را کنار بگذارید. برای سلامت روان خود و خانواده‌تان لازم است بتوانید در کنار وظایف همسری به علاقه‌مندی‌ها و پیشرفت شخصی خودتان نیز بپردازید. یک نکته مهم این است که مسئولیت های خارج از خانه شما مثل اشتغالتان باید به گونه ای تنظیم شوند که لطمه ای به آرامش، عشق ورزی و ثبات زندگی مشترکتان نزند. در این صورت است که می توانید مطمئن باشید که نیمی از مسیر را درست رفته اید. نیم دیگر آن هم به برنامه ریزی منطقی با همسرتان برای انجام امور منزل و تقسیم توافقی کارها برمی گردد.



آنچه مردان به عهده دارند


مردان نقش سیاستگذاری را در زندگی مشترک دارند اما این سیاستگذاری به معنی رهبری تام و تمام نیست و شما باید امور را به صورت مشارکتی پیش ببرید. در اصول اصلی زندگی مثل محل سکونت، نوع شغل، شیوه رفت و آمدها، باید تصمیم گیری هایتان طوری باشد که هر دو نفر شما بتوانید آنها را بپذیرید. تامین مالی خانواده هم به عهده شما است و همسرتان باید با در نظر گیری این توانایی، با شما در ایفای نقش سیاستگذاریتان همراهی کند.

در مقابل خدماتی که زنان ارائه می کنند، مردان باید جایگاه و منزلت همسرشان، احساسشان به او و قدردانی از زحماتش را ابراز کنند. اینکه مرد کار می‌کند تا چرخ زندگی شان بچرخد خود قابل تقدیر و سپاس است، همچنین اینکه همسرش در طول روز، خانه را برای ورود او به مکان امن و آسوده‌ای تبدیل می‌کند هم به نوبه خود تحسین برانگیز است؛ بنابراین اگر همسر خانه دار داشته باشید، این فکر که او تمام طول روز خانه بوده و چون درآمدی به دست نیاورده پس در واقع کاری انجام نداده است، کاملاً بی‌انصافی است.
در کار‌ها و وظایف خانه باید با زنان مشارکت کنید. درست همانطور که زنان نقش بیشتری نسبت به گذشته در گذران امور مادی زندگی به عهده گرفته اند.

 

منبع : بیتوته 

 

 

مسئولیت پذیری، به زندگی معنا می بخشد و به ما شخصیت می دهد

آموزشی : شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت

 

شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت 



من چهل سال راحت و بدون دغدغه زندگی کردم. نه مسئولیت چندانی در خانه پدری داشتم و نه هزینه های خاصی در زندگی تک نفره من وجود داشت. دارای خانه و ماشین اختصاصی هستم. به تفریحات و سرگرمی های مورد علاقه خود می پردازیم و البته کمک کردن به دیگران را هم خیلی دوست دارم.


 

چند وقت پیش یکی از همکاران خانم که وضعیت مشابهی مثل من داشت یعنی مجرد بود و از لحاظ مالی هم کاملاً مستقل بود به من پیشنهاد ازدواج داد. او عنوان کرد که در دنیا همه چیز اعم از خانه و ماشین و امکانات مادی را دارد و فقط خلا یک فرزند را احساس می کند.

الان 4 سال از این ماجرا می گذرد و ما صاحب یک دختر ناز دو و نیم ساله هستیم. صادقانه بگویم مسئولیت های زندگی مشترک آزارم می دهد. بی خوابی های شبانه، مخارج زندگی، رفت و آمد. برایم سخت شده. همسرم هم اصلاً بدرستی از کودک مان مراقبت نمی کند و گویی او هم از پس این مسئولیت ها بر نمی آید. تمایل دارم از همسرم جدا شوم اما دلم برای طفل مان می سوزد چون همسرم اصلاً به درستی از او مراقبت نمی کند.

واقعیت این است که مسئولیت پذیری، به زندگی معنا می بخشد و به ما شخصیت می دهد. رابطه های معنادار ایجاد می کند و زندگی را به خوبی جلو می برد. اگر می خواهید مسئولیت پذیر باشید، باید بدانید که در هر دوره از زندگی باید چگونه تصمیم گیری کنید و چگونه این تصمیم را پیش ببرید.

اگر مساله فقط زندگی شخصی خودمان باشد، شاید مختار باشیم هر نوع تصمیمی اتخاذ کنیم اما در صورتی که پای زندگی دیگران مثل همسر و فرزند به میان می آید حق نداریم، از بار مسئولیت شانه خالی کرده و خستگی را بهانه تر قرار داده و فرار کنیم چند سال قبل درست یا غلط شما و این خانم خیلی راحت در مورد ورود یک موجود بی گناه به این دنیا تصمیم گرفتید و اصلاً فکر نکردید که آیا واقعاً شایستگی پدر و مادر شدن را دارید؟ با فرزندتان مانند اسباب مادی برخورد کردید و صرف اینکه صاحب خانه و ماشین و امکانات مالی هستید به خود اجازه فرزندآوری داده اید.

الان هم این کودک نیازمند والدینی مسئول و البته دلسوز است، لذا تلاش برای جدایی راه حل مشکل تان نیست بلکه باید سعی کنید مسئولیت پذیری را در خود تقویت کرده و پرورش دهید تا یک زندگی مشترک موفق را برنامه ریزی کنید و به دنبال آن برای ایجاد فضایی امن، پر محبت و غنی که مناسب برای فرزندپروری باشد، تلاش کنید.

شاید موارد زیر بتواند به شما کمک کند:

 

تقسیم وظایف


در گام اول توصیه می کنم که برای انجام مسئولیت های مربوط به خانواده خصوصاً فرزندپروری با همسرتان تقسیم وظایف داشته باشید. به نظر همسرتان هم برای انجام وظایف همسری و مادری به اندازه کافی به پختگی نرسیده است، پس لزوم همکاری شما با ایشان بیشتر مشاهده می شود. برای انجام کارهای مربوط به فرزندتان اعم از تهیه غذای مناسب، رسیدگی به تغذیه مناسب، تفریحات، بازی، تربیت توالت، رسیدگی به سلامت عمومی وی و ... یک لیست تهیه کنید و به طور دقیق مشخص کنید که شما و همسرتان هر کدام چه کارهایی باید انجام دهید. البته برای موفقیت بیشتر در این زمینه حتماً از یک فرد مسئول و با تجربه در زمینه فرزندپروری کمک جدی بگیرید.

 

نمره انضباط 20!


انضباط فردی داشته باشید. اگر می خواهید مسئولیت پذیر باشید باید منضبط هم باشید. انضباط یعنی بدانید هر کاری باید چه زمانی و چگونه انجام شود. کارهای روزانه خود را مدیریت کنید و اجازه ندهید عوامل بیرونی مانع کارهای شما شود و سعی نمایید هر روز کارهای بیشتری انجام دهید. درست که بعد از این همه سال رعایت این همه نظم و مسئولیت برای شما و همسرتان سخت است ولی به این فکر کنید که داشتن یک خانواده منسجم و تربیت موفق کودک چه احساس شادی به شما و همسرتان می بخشد. برای مسئولیت پذیرشدن باید بیاموزید که چگونه می توانید چالش های زندگی را پشت سر گذاشته و مدیریت کنید. با تمرین و تکرار دستیابی به این هدف راحت می شود.

 

تا می توانید تمرین کنید


باید تمرین کنید که چند کار را در یک روز با هم انجام دهید. مثلا چند ساعت از کودک تان مراقبت کنید با او بازی کنید و او را به تفریح ببرید، سر کار بروید و در انجام کارهای خانه به همسرتان هم کمک کنید. هیچ کاری را به خاطر کار دیگر کنار نگذارید. وقتی چند کار با هم دارید آنها را اولویت بندی کنید و به ترتیب آنها را انجام دهید. مثلاً از سرکار که آمدید به کودک تان رسیدگی کنید و میان وعده وی مثل میوه، شیر، آجیل و ... بدهید. سپس برخی کارهای خانه مثل مرتب کردن یا مهیا کردن وسایل اولیه شام را انجام دهید تا همسرتان به کارهای دیگر برسد. سپس مدتی با کودک تان وقت گذاشته با او بازی و صحبت کنید و...

 

تعهد داشته باشید


تعهد داشتن را تمرین کنید. یعنی نسبت به مسائل خانه و خانواده، همسرتان و فرزندتان حساسیت به خرج دهید. حساسیت به اینکه هر شب منزل تان را با همسرتان مرتب کنید، ساعاتی وقت برای صحبت و گپ با وی اختصاص دهید، حتماً با دخترتان مدتی بازی کنید و تربیت و بازی و تغذیه وی از حساسیت های عمده شما و همسرتان باشد. با این تمرین، تعهد داشتن در زندگی شما نقشی پر رنگ یافته و خانواده حرف اول را در زندگی تان می زند.

 

گاهی مرغ تان یک پا داشته باشد


ثبات داشته باشید. یعنی روندی را که در بر خورد با خانواده خود در پیش گرفته اید ادامه داده و به آن پایبند باشید.
اگر می خواهید مسئولیت پذیر باشید باید منضبط هم باشید. انضباط یعنی بدانید هر کاری باید چه زمانی و چگونه انجام شود

 

اعتماد یک تکیه گاه


قابل اعتماد باشید. در خانواده طوری رفتار کنید که همسر و سپس فرزندتان به شما تکیه کنند و وقتی مسئولیت کاری را می پذیرید واقعاً آن کار را انجام دهید.

 

آینه باشید!


- به بازخوردها توجه کنید. به نکاتی که همسرتان به شما تذکر می دهد دقت کنید تا در کار خود پیشرفت کنید. اگر می بینید فضای خانه تان آرام شده و تنش ها کاهش یافته است، مطمئن باشید که اوضاع رو به روال است.

 

از والدین کمک بگیرید


کمک بگیرید. برای نگهداری از کودک تان می توانید از والدین خودتان و همسرتان و حتی یک پرستار کمک بگیرید. البته توصیه ما فقط دریافت کمک است نه اینکه تمام مسئولیت های کودک را به فردی غیر از خودتان یا همسرتان بسپارید. فرزند شما صرفاً نیازمند آغوش گرم شما و همسرتان است.

 

 

منبع : بیتوته 

 

 

از مهم ترین عوامل منسجم تر شدن یک خانواده ، وجود محبت و ابراز احساسات مثبت است‎

آموزشی : آیا اعضای خانواده شما خوشبخت هستند؟

 

آیا اعضای خانواده شما خوشبخت هستند؟ 

 

شاید یکی از آرزوهای خیلی از آدم های روی زمین، داشتن یک کانون خانوادگی گرم باشد. اینکه همه اعضا بتوانند با همدیگر ارتباط صمیمانه داشته باشند، با یکدیگر به تفریح بروند و با هم سر میز شام جمع بشوند. این آرزو ممکن است حتی هیچ وقت برای برخی از افراد برآورده نشود زیرا این اتفاق نیازمند انجام دادن یکسری مهارت های خاص است.




به نظر شما چرا در گذشته اعضای خانواده ها ارتباط بهتری با هم داشتند و صمیمی تر بودند؟ چه چیزی باعث می شد که آنها برای همدیگر وقت بیشتری بگذارند؟

رنگ و بویی دیگر با مهرورزی
یکی از مهم ترین عواملی که باعث منسجم تر شدن یک خانواده می شود، وجود محبت و ابراز احساسات مثبتی هست که اعضای آن خانواده به یکدیگر می کنند. سر منشاء مهرورزی اعضای یک خانواده به یکدیگر، محبت بین پدر و مادر است.

در واقع اگر فرزندان محبت بین والدینشان را ببینند قطعا در یک محیط امن پرورش پیدا می کنند و از روحیه و شخصیت سالم تری برخوردار می شوند. این فرزندان به راحتی می توانند از رفتار والدینشان الگوبرداری کنند.

اعضای چنین خانواده ای مسلما می توانند با یکدیگر ارتباط بهتری داشته باشند و از در کنار همدیگر بودن نهایت لذت را می برند. یکی از مهم ترین عوامل خوشبختی خانواده های قدیمی تر، اینکه هنوز پدربزرگ ها و مادربزرگ ها با هم مهربان هستند و از کنار هم بودن لذت می برند همین مساله مهرورزی است.

پس زوج های عزیز، باید مهارت های مهرورزی به همسرتان را یاد بگیرید و آن ها را در چهارچوب خاص، در حضور فرزندانتان نشان بدهید تا آنها هم این مهارت را یاد بگیرند.

پرورش ایمان و خانواده ای مهربان
معنویت یکی از عواملی است که می تواند منجر به ایجاد کانون خانوادگی گرم تر بشود. اگر اعضای یک خانواده به دستورات دینی و مذهبی خود عمل کنند و آن ها را در زندگی فردی خود اعمال کنند، قطعا می توانند از خانواده ی مهربان تری برخوردار شوند.

کسی که به خدا اعتقاد داشته باشد و رعایت حق و حقوق دیگران را قبول داشته باشد، می تواند مراقب نوع رفتار کردنش با اعضای خانواده خودش باشد و در این صورت به کانون گرم خانوادگی دست پیدا کند.

یکی دیگر از مسایلی که در گذشته باعث می شد که خانواده ها منسجم تر باشند این است که ابعاد معنوی و مذهبی افراد قوی تر بوده و بیشتر به دستورات دینی که عمل می کردند باور و اعتقاد داشتند و صرفا از روی تکلیف و وظیفه آنها را انجام نمی دانند. پس می توانستند اثرات آن را در زندگی شخصی خودشان هم وارد کنند.

مدیریت اخلاقی
مدیریت اخلاق در خانواده ها بسیار مهم است. اخلاق یکی از ویژگی های اصلی و اساسی انسان ها هست و اگر بتوانند آن را در خود تقویت کنند می توانند ارتباطات بین فردی بهتری را با دیگر افراد اطراف خود برقرار کنند.

داشتن اخلاق خوب و پسندیده یک ویژگی بارز در خانواده های نسل گذشته بوده است. اخلاق یعنی احترام گذاشتن به دیگران، تامین نیاز های آنها و گرفتن مشورت از آنها می باشد. امروزه متاسفانه این اصول در برخی افراد دیده نمی شود و به دلیل داشتن غرورهای کاذب، از احترام گذاشتن خودداری می کنند و در امور خود مشورتی را با کسی نمی کنند.

اگر افراد بعد اخلاقی خود را قوی تر کنند می توانند ارتباطات بین فردی بهتری را داشته باشند. هنگامی که یک مرد در کارهای مهم مربوط به زندگی مشترکش مثل خرید منزل، خودرو و ... از همسرش مشورت می گیرد، کاری می کند که توجه همسرش را به خودش بیشتر کند در این صورت مهر و محبت بین آنها هم بیشتر می شود و در نهایت با هم صمیمانه تر رفتار می کنند.

خوشرویی، خوش گویی، مسئولیت پذیری، احترام متقابل و توجه به نیازهای دیگران، مشورت گرفتن نیز از دیگر اصول وجود اخلاق در یک فرد است.

سبک زندگی خودمحور ممنوع
افرادی که در زندگی فقط به خودشان توجه می کنند و خودمحور هستند، نمی توانند زندگی های خوبی داشته باشند. افراد خودمحور کسانی هستند که به دیگران توجهی نمی کنند و فقط صرفا خودشان را می بینند. سعی کنید در 5 زمینه در زندگی تان خودمحور نباشید.

در تامین نیازهای اولیه زندگی، تفریح، قدرت، آزادی و محبت کردن. سعی کنید نوع محبتی که اعضای خانواده تان نیاز دارند را بشناسید و برآورده کنید، میزان آزادی و قدرت تصمیم گیری در زندگی مشترک و خانواده تان را مشخص کنید و به دیگر اعضای خانواده خود اجازه قدرت و آزادی در چهارچوب را بدهید.

یک عامل موفقیت در زندگی و داشتن خانواده های گرم و صمیمی، دیدن نیازهای متفاوت یکدیگر و مشورت گرفتن از آنها است.

تکنولوژی مضر
یکی از عواملی که باعث از هم پاشیدن یک خانواده می شود، استفاده بیش از حد از تکنولوژی می باشد. خانواده هایی که در آن ها هیچ رنگ و بویی از محبت و مهرورزی بین اعضای آن دیده نمی شود، توجهی به تامین نیازهای یکدیگر نمی شود، اعضای آن خودمحور هستند، نهایتا هر کدام از اعضا به سمت تکنولوژی مورد علاقه خودشان می روند و همین مساله باعث از هم پاشیدن انسجام یک خانواده می شود.

یکی به سمت رایانه و دیگری به سمت تلویزیون و تلفن همراه و استفاده بی حد و مرز از فضای مجازی کشیده می شود. در گذشته به دلیل این که استفاده از تکنولوژی به اندازه زمان حال قوی نبوده، افراد یک خانواده برای با هم بودن تلاش بیشتری را می کردند و صمیمی تر بودند.

 

منبع : بیتوته 

 

 

زندگی با کسی که دچار یکی از اختلالات عشق است بسیار دشوار است

آموزشی : نشانه های عشق بیمارگونه را بشناسید

 

نشانه های عشق بیمارگونه را بشناسید 


اختلال‌های روانی گسترده و متفاوتند. عشق در رابطه هم همیشه از سر دوست داشتن نیست. گاهی عشق‌ و علاقه ناشی از یک اختلال روانی است. زندگی با کسی که دچار یکی از اختلالات عشق است بسیار دشوارتر از آن است که بخواهید نام رابطه را عاشقانه بگذارید.‏


 

توهم عاشقی، عشق وسواسی و اختلال ‏OCD‏ و اختلال دلبستگی چهار اختلال روانی در رابطه است که با عشق آتشین و دوست داشتن خالصانه در شروع و مراحل اولیه یک رابطه اشتباه گرفته می‌شوند. این اختلال‌ها معمولا به شیوه عاشقی رومئو ژولیتی تبلیغ و درخواست می‌شوند اما واقعیت این است که عشق رومئو و ژولیت و هر رابطه‌ای با تمایلات و احساسات اینچنینی نشانه یک رابطه بیمار است. هرچند که اغلب ما این نوع علاقه شدید را باور کرده‌ایم و رویایش را پرورش داده‌ایم اما همه چیزی که در این روابط جریان دارد توهم و اختلال روانی است. ‏

توهم عاشقی ( اروتومانیا)‏
دوست داشته شدن عالی است. هیچ کس از اینکه مورد پذیرش، تائید و علاقه یک نفر قرار بگیرد بدش نمی‌آید. اما واقعیت این است که بسیاری از ما نمی‌توانیم هر روز و هر لحظه انتظار چنین چیزی را داشته باشیم. طرف دیگر رابطه حق دارد که گاهی اصلا حوصله نداشته باشد و ابراز علاقه نشان ندهد. اصلا ممکن است هیچ رابطه یا موقعیت عاشقانه‌ای وجود نداشته باشد. اما کسی که توهم عاشقی دارد تصور می‌کند که یک نفر او را هر لحظه و عمیقا دوست دارد. کسی که توهم عاشقی دارد دائما احساس می‌کند دیگری در حال تله پاتی، فرستادن یک پیام رمزآلود و خاص و رفتارهای عاشقانه است. او دائما در حال تفسیر رفتارهاست و تلاش می‌کند از هر چیزی برداشتی عاشقانه داشته باشد.

در مواردی فرد ممکن است اصلا در رابطه با کسی نباشد اما هر رفتار و عملکرد خاصی از کسی که شخصا دوستش دارد را به نفع عشق و علاقه به خودش تفسیر می‌کند. توهم عاشقی طیف وسیعی از رفتارهای متوهمانه است.

یکی از این موارد احساس عشق و عاشقی با کسی است که در طبقه اجتماعی و فکری او نیست، برخی از افراد علاقه شدیدی به یک ستاره سینما یا فوتبال پیدا می‌کنند و سعی می‌کنند از طریق تله پاتی رابطه ایجاد کنند و یا هر پیامی که در رسانه‌ها می‌خوانند را برای خودشان تفسیر می‌کنند.

در توهم عاشقی فرد فکر می‌کند یک نفر به شدت به او علاقمند است و می‌خواهد این پیام را به او برساند.‏

اگر شما با فردی در رابطه هستید که دچار چنین توهمی است حتما از روحیه و عادت کنترل او با خبر هستید. او دائما احساسات شما را کنترل می‌کند و از آنها به نفع خودش بهره می‌برد و اصلا باور نمی‌کند که رفتار شما می‌تواند معنی دیگری نیز داشته باشد. همه تلاش او این است که ارتباط شما را با دنیای اطرافتان قطع کند.

علاوه بر این او چنین انتظار مشابهی از شما دارد. او توقع دارد شما هم دقیقا همه چیز را معنی‌دار ببینید و به همین ترتیب عمل کنید.‏توهم عاشقی یک توهم موقتی نیست. علاقه خاص و شدید این افراد به یک شخصیت معروف می‌تواند سالیان دراز ادامه پیدا کند. این افراد حاضر به پذیرش مشکل در خود نیستند، بسیار کنترل‌گر و پرخاشگرند و فرد مقابل را در معرض خطر قرار می‌دهند.‏

عشق وسواسی
علاقه شدید عاطفی و تمایل برای با هم بودن و ابراز علاقه در ابتدای هر رابطه‌ای طبیعی است اما این چیزی نیست که بخواهد در یک رابطه طولانی دوام پیدا کند.

شور عشق به مرور زمان کمتر می‌شود و با احساسات و تجربه‌های روزمره در می‌آمیزد. در رابطه طبیعی شما متعهد هستید و به نیازهای یکدیگر توجه می‌کنید؛ یکی از خواسته‌های مهم و اساسی هر آدمی احترام به حریم خصوصی است.

اما متأسفانه کسی که اختلال وسواس در عاشقی دارد دائما در شور و حال اولیه است او رابطه‌ را مجموعه‌ای از احساس دوست داشتن، مشکلات روزمره، خستگی، اختلاف نظر و بی‌حوصلگی نمی‌داند و برداشت او از هر نوع کم توجهی بخاطر خستگی و فشار روزانه یا بی‌حوصلگی فقط نفرت و بی‌علاقگی است. چنین افرادی به خود و شریک زندگی‌شان آسیب می‌زنند، تهدید به خودکشی می‌کنند و واقعیت زندگی را همانگونه که هست نمی‌پذیرند.

آنها شکاک هستند و تمایل زیادی به کنترل قربانی خود دارند. تمرکز اصلی آنها بر احساس عاشقی است و برای هیچ چیز دیگری ارزش قائل نیستند. اگرچه این اختلال هنوز به عنوان یکی از اختلالات روانی دسته بندی و معرفی نشده است اما برخی از روان‌شناسان معتقدند بخاطر ماهیت ویرانگر این احساسات این رفتارها ناشی از اختلال روانی است.‏

اختلال دلبستگی
معمولا افرادی از این اختلال رنج می‌برند که در کودکی ارتباط عاطفی سالمی با مراقبان خود نداشته‌اند. در شکل سالم دلبستگی نیازهای کودک توسط اولین مراقبانش برآورده می‌شود، تغذیه، مراقبت از سلامت جسمی کودک، تماس جسمی، برقراری ارتباط چشمی، به آغوش کشیدن و لبخند زدن نیازهای اولیه کودک تازه متولد شده است که باید توسط والدین برآورده شود.‏

اگر کودکی مورد بی‌توجهی و آزارقرار بگیرد یا به هر دلیلی در سال‌های اول پس از تولد از والدین جدا شود و مراقبانش دائما تغییر کند احساس امنیت نخواهد کرد و همه تجربه‌های خوب دلبستگی را از دست خواهد داد. در این شرایط احتمال اینکه او در بزرگسالی دچار اختلال دلبستگی شود بسیار زیاد است. در رابطه عاشقانه و عاطفی این افراد به دو شیوه عمل می‌کنند.

آنها یا از هر رابطه نزدیکی اجتناب می‌کنند و یا در خواست زیادی برای یک ارتباط عاطفی شدید دارند. گروه اول ترس شدیدی از صمیمیت دارند و احساس بی‌اعتمادی و خشم و ناراحتی می‌کنند. گروه دوم نیز اغلب درگیر احساس حسادت، شکاکیت و مالکیت هستند و با مراقبت و توجه شدید به شریک خود آزار می‌رسانند.‏

اختلال ارتباط ‏OCD
این اختلال ناشی از یک ترس شدید و عمیق است که فرد قادر به خنثی کردن آن به شیوه‌های معمول نیست. ‏OCD‏ می‌تواند اختلال ترس و وسواس از میکروب، بلندی، کثیفی یا تمیزی یا هر چیز دیگری باشد. این اختلال وسواس شدید همراه با ترس در رابطه نیز هست.

فرد دچار اضطراب دائما از خودش می‌پرسد: آیا او دوستم دارد؟ آیا من در رابطه درستی هستم؟ آیا او مرا ترک می‌کند؟ آیا به من خیانت می‌کند؟ آیا او مریض است؟ کسی که دائما به دنبال تائید علاقه شماست و همیشه این پرسش را مطرح می‌کند که «آیا دوستم داری یا نه؟» و اگر او هرگز علاقه شما را باور نمی‌کند، نسبت به ادامه رابطه وحشت دارد و دوست داشتن را نمی‌پذیرد به اختلال ‏OCD‏ دچار است.‏

به احتمال زیاد اکنون برایتان تشخیص عشق واقعی و عشق بیمارگونه آسانتر شده است. کسی که شما را تحت فشار علاقه خود قرار می‌دهد، سعی می‌کند شما را به بهانه عشق کنترل کند، شک و ترس‌هایش را به حساب علاقه می‌گذارد، از شما انتظار دارد همیشه در حال و هوای عاشقی باشید، به حریم خصوصی ‌تان احترام نمی‌گذارد، خودش را صاحب و مالک شما می‌داند و دائما به دنبال تائید شماست یک عاشق واقعی نیست.

بدون شک در یک رابطه عاشقانه ناسالم شما از تنها چیزی که اصلا لذت نمی‌برید همان چیزهایی است که به اسم عشق به شما داده می‌شود.‏

 

منبع :  بیتوته 

 

 

Publish the Menu module to "offcanvas" position. Here you can publish other modules as well.
Learn More.